من: مادر! بیا این دختره رونگاه کن با این سن کمش چه قطعهی سختی رو میزنه؟!
مادر عزیز: اِه! آره چقده خوشگلم هست! خیلی بانمکه!
پدر عزیز: هوممممم ... نه ... دماغش یه خورده گندس اما چه قد و بالایی داره ماشاالله!!!
مادرعزیز: آره لباسشم خیلی بهش میاد ...
.
.
.
واسه همینه که من هیچ وقت نوازندهی بزرگی نشدم.
عجب معیار های منطقی داره....
و واصه همینه که من هیچوقت حیچی نشدم.....! :)
ایول ! چه پدر عزیز باحالی ! بگو بیاد دست مارو هم بگیره ! قول میدم قسمت موسیقی ملت رو برای تو کنار میزارم :)
بسیار زیبا و خوشحالم که با وب لاگ شما آشنا شدم
همیشه انسانها با نگاه ظاهربین خود چنان در قالبشان غرق می شوند که تا بیدار شوند بسیار دیر شده و چه بسا هیچ وقت بیدار نشوند.
خود من چقدر ظاهر بین هستم؟