خواب دیدم تو یه زمین شیبدار خاکی بین کتابخونه و دانشکده یه چاه هست با دیوارای آجرچینی شدهی نمور و در حال ریختن... یه کابل هم انداختن توش و میگن دانشجویان دکترا باید برن اینتو کاراشونو بکنن...
خدا وکیلی!
یکم: عاشق آدامس خرسیم اما برای اینکه ثابت کنم خیلی خفنم اوربیت اوکالیپتوس میجوم.
دیّم: تا اوایل دبیرستان دقیقاً نمیدونستم مکانیزم عملی تولید مثل پستانداران چیه. اون زمونا اینترنت و موبایل و ام پی تری پلیر و این چیزا نبود که...
سیّم: یه بار انتگرال ایکس دی ایکس رو با متلب گرفتم.
چارم: ترس یکی از انگیزههای بزرگ زندگیمه.
پنجم: فکر نمیکنم از یکی مثل خودم زیاد خوشم بیاد!