پدر...

یکم: عاشق آدامس خرسیم اما برای اینکه ثابت کنم خیلی خفنم اوربیت اوکالیپتوس می‌جوم.

دیّم: تا اوایل دبیرستان دقیقاً نمی‌دونستم مکانیزم عملی تولید مثل پستانداران چیه. اون زمونا اینترنت و موبایل و ام پی تری پلیر و این چیزا نبود که...

سیّم: یه بار انتگرال ایکس دی ایکس رو با متلب گرفتم.

چارم: ترس یکی از انگیزه‌های بزرگ زندگیمه.

پنجم: فکر نمی‌کنم از یکی مثل خودم زیاد خوشم بیاد!

ایشون و ایشون و ایشون و ایشون و اینا بیان بالا!

نظرات 1 + ارسال نظر
یکیشون یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:27 ق.ظ http://etranger.blogsky.com/

یکم رو هستمت!
دیم رو والا من تو سه چهار سالگی با این قضیه درگیری ذهنی داشتم! مغزم اینطور می فهمید که اصولا خدا نمیتونه انقدر با شعور باشه که خودش هر موقع دلش خواست به یکی بچه بده!
سیم رو والا من تو دبیرستان زور میزدم مسائل مثلثات رو با ماشون حساب حل کنم!
چارم اضطراب یکی از مهمترین بازدارنده های من است.
پنجم دو قطب همنام معمولا همدیگه رو دفع میکنند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد