چاه ویل

خواب دیدم تو یه زمین شیب‌دار خاکی بین کتابخونه و دانشکده یه چاه هست با دیوارای آجرچینی شده‌ی نمور و در حال ریختن... یه کابل هم انداختن توش و میگن دانشجویان دکترا باید برن این‌تو کاراشونو بکنن...

خدا وکیلی!

 

نظرات 4 + ارسال نظر
پورپور شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ق.ظ http://mpoorta2.persianblog.com

=))
دکتر... نکن اینکارارو با خودت تورو خدا!...
=))

موج جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ http://mpoorta2.persianblog.com

:-"
ها؟!!!... اینجوری نگا نکن!!... دارم خودمو می کشم چیزی نگم!!!...
:-"

سعید یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:49 ب.ظ http://greenlandmemories.blogspot.com

بابا چاه ویل که اینجوری نیست دکتر! تازه دکترها رو هم توش نمیندازن!!!
اما می تونم درک کنم که چه احساسی داری.
ای کاش یه جوری می شد آدم خوابشو کنترل می کرد! به خصوص از قطع شدن و بیداری جلوگیری می کرد. اونوقت می شد دید آخرش چی میشه!!!
دکتر جون یکم بیخیالی با شام سبک رو بهت تجویز می کتم! ;)

minimalIdea سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ب.ظ http://minimali.persianblog.com

1. bebinam to farzad hamdy ii ?
2. man az yeky mesle to khosham miaad vali che mishe kard ...
3. man o baa esmam link dady ? mage man kiam ?
4. doktor be ie doktore dige khodet o neshun bede !
) baraye khabhat migam (

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد