بد سکتور

خاطراتم کاملاً محو شده. درست مثل عکسی که در اورکات گذاشتی.

یادگارهای ما بعد رفتنت شده همان نگاه شطرنجی که بی خیال از لابه‌لای درختان به ما نگاه می‌کند؛ یاد آن اسفند تلخ که هیچ دلمان به آمدن عید خوش نبود؛ یاد فیفا بازی کردن پسر استادمان و اسامی ضایعی که در جوانی اش، زنهای خراب بر روی خود می‌گذاشتند! چقدر می‌خندیدیم! با اینکه نگران درسمان بودیم، ولی باز می‌خندیدیم.

بعد، هر کداممان به یک طرفی رفت و... ای بابا... یادت به خیر. 

 

امیر میری

نظرات 3 + ارسال نظر
حامدی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:46 ب.ظ

فرزادی این عکس کی بیده؟!

حامدی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:00 ب.ظ

آهان یادم اومد..

موج یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ http://mpoorta2.persianblog.ir

:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد