حالم هیچ خوش نیست

راستش را بخواهی... دلم هوای دیدن قامت بلندت را کرده. تن پوش نخی روشن و انگشتان استخوانی کشیده‌ات. گلدوزی دور آستین و دامنت. و نگاهت -که هر وقت با تو صحبت می کردم- به دور دست خیره بود.

حالم هیچ خوش نیست. نمی دانم واقعاَ وجود داشته‌ای یا روز-رویایی بیش نبوده‌ای... نمی‌دانم چرا به چون تویی فکر می کنم؟

Improper shutdown detected…

این گیتار باروک هم مرا یاد تو می‌اندازد: ظهرهای تابستانی که زودتر از دانشگاه باز می‌گشتیم. تو کنارم می‌نشستی و باهم تکرار خطوط جاده را دنبال می‌کردیم. این موزیک را برایت می‌گذاشتم... تو سکوت می‌کردی و من گاز می‌دادم. اتوبان خلوت بود.

چرا اینقدر رشد کرده ام؟ امروز حتی کمربند ایمنی ماشین بسته نشد. راننده نیش خند زد. آقا اون دکوریه بی خیال! اینم دکوره جناب. حالش هم هیچ خوش نیست.

نمی دانم اگر باز دیدمت چه کار کنم. واقعاَ نمی دانم وجود داشته‌ای یا روز-رویایی بیش نبوده‌ای... من که رانندگی نمی‌کنم. پس تو کی کنارم نشسته بودی و من گاز می‌دادم؟

از وقتی مانند شامپانزه‌ها با دقت میان طرّه‌های اتمی بلورها به دنبال بی‌نظمی می‌گردم این‌جور شده‌ام. میان این اتم‌ها احساس غربت می‌کنم. نمی‌فهمم که چطور لای هم می‌لولند. حالم هیچ خوش نیست. دلم هوای دیدنت را کرده...

استادم میگه...

You think dollar, you get dollar;
You think penny, you get penny!

Lunatic Asylum

یک نفر باز صدا زد: "فرزاد!"
                           قرص‌هایم کو؟

Lunatic Asylum

لباس

فک کردی یه مدت خودتو اونتو قایم کنی دوتا بال قشنگ در میاری باهاشون دلبری می‌کنی؟ کرم بدبخت! اون پیله‌ت بیشتر از خودت میرزه...

بدانید و آگاه باشید

که غرور و اعتماد به نفس هرگز یکجا جمع نمی‌شوند!

Luv for Sale

من تعدادی خوشحالی خریده‌ام. دانه‌ای ۲۰ تومن! روزی یک عدد همراه صبحانه می‌خورم. کسی میل دارد؟
همه چیز را می‌شود خرید. به شرطی که بدانی از کجا بخری. مطمئنم شرف و ناموس و آبرو هم گیر می‌آید. یادم باشد اینبار از مغازه‌دار بپرسم...

- آقا! شما شرف داری؟ ناموس چطور؟ چند؟

فیلوسوفی

- هممم... سه عمودی: پایتخت ساحل عاج, شیش حرفه!
- خارطوم؟

شعر ترجمه شده

ای دارکوب کمال‌گرا!

آن درخت ایده‌آلی که تو را دلبسته‌ی خویش کرده.

تیر چراغ‌برقی است که به تازگی رنگش کرده‌اند.

بپا رنگی نشی!

C2H5OH)n)

ها؟! چرا همه چیو دوتا می‌بینم؟ فک کنم واسه اینه که دوتا چشم دارم... آره!... ببینم شماها که چار تا چشم دارین این دوتا رو چندتا می‌بینین؟

قالب اندیشه

...مگه ممکنه زمین گرد باشه؟ اینجوری که همه چی می‌ریزه پایین!!!...نه نه نه! چیزای سبک‌تر آروم‌تر میفتن زمین!...مگه کوری؟ نمی‌بینی خورشید داره می‌چرخه دور زمین؟...چرت می‌گیا! چطور ممکنه زمان تو هواپیما کندتر از روی زمین بگذره؟...این الکترونی که میگی بالاخره یا اینجاس یا اونجا. نمی‌شه که هم اینجا باشه هم اونجا!...زر نزن بینیم بابا! برو عمتو اسکول کن فک کردی دوزار درس خوندی هر زری بزنی باورم می‌شه؟...